گینسِ اسراف اگر وجود خارجی داشت، میتوانست به نام ایرانیها ثبت شود. تعارف که نداریم؛ ایرانیها از پرمصرف ترین مردمان دنیا هستند و رکورد مصرف در بسیاری حوزهها در دستشان بوده و یا هست؛ از سفرههای رنگارنگی که بعد از پهن شدن، بخش عمده ای از مواد غذایی آن راهی سطلهای زباله میشود تا آب شرب تصفیه شده ای که از سر سهل انگاری و مصرف نادرست به فاضلاب تبدیل میشود. هفت سال پیش خبرگزاری «فارس» در گزارشی از آمار اسراف «هولناک» انرژی، آب، مواد خوراکی و کشاورزی در ایران نوشت که منجر به پیشی گرفتن ایران در مصرف آب، برق و گاز از متوسط جهانی شده و هدررفت و مصرف غیراصولی را در کارنامه خود ثبت کرده بود. شیوههای نادرست مصرف و تبدیل شدن آن به فرهنگی غلط در جامعه ایرانی کار را به جایی رساند که ایران به شاخصی برای مصرف گرایی و اسراف در بخشهای مختلف تبدیل شود. همان زمان آخرین آمار ارائه شده از سوی سازمان جهانی خوار بار (فائو) از هدررفت ۳۵میلیون تن مواد غذایی در ایران حکایت داشت؛ میزان غذایی که با آن میشد حداقل ۱۵میلیون ایرانی را سیر کرد. همان آمارها نشان میداد که وضعیت مصرف آب در کشور هم شرایط خوبی ندارد و چراغ قرمز مصرف و هشدارها درباره مدیریت مصرف آب هم در ایران روشن شد؛ اما چندان افاقه نکرد که کار به اینجا رسیده است که کلا آب چندانی دیگر پشت سدها وجود ندارد که بخواهند برای مدیریت مصرفش نسخه بپیچند و هشدار بدهند! و جالب اینجاست که تمام این هشدارها و توصیهها و گاهی اولتیماتومها در شرایطی صادر شده که وضعیت بارندگی در ایران یک سوم بارندگی در جهان است، با این حال مصرف آب در بخش شرب و بهداشتی دو برابر اروپاست!
***
سال 98 اعلام شد که در بخش آب شرب خانگی، سرانههای مصرف به صورت متوسط در کشور چیزی در حدود ۱۵۰ لیتر برای هر نفر در روز است و بیشتر از این رقم «پرمصرف» محسوب میشود. اما آمارها نشان میداد و میدهد که این سرانه به 250 هم میرسد. درواقع؛ در حالی که سرانه مصرف آب در کشورهای توسعه یافته ۷۰ لیتر در شبانه روز است، سرانه مصرف آب در ایران به ۲۵۰ لیتر میرسد و میزان مصرف در برخی روستاها حتی از مرز ۴۰۰ لیتر هم عبور کرده است. این عدد و رقمهای وحشتناک را مدیرعامل شرکت آب منطقهای البرز، سال گذشته در یک نشست مطبوعاتی اعلام کرد و گفت که مردم در کشورهایی که مشکل تامین آب ندارند یک سوم سرانه مصرف ما آب مصرف میکنند و این نشان میدهد برنامهها و طرحهای اجرا شده جهت فرهنگ سازی برای مدیریت مصرف آب در آنها جوابگو بوده است.
***
در حالت کلی و بر اساس یک پیشفرض قبلی و فیکس؛ در ایران آمارها در خصوص سقف سرانه مصرف آب چندان در عمل رنگ واقعیت به خود نمیگیرد چون به دلیل استفاده نادرست از آب آشامیدنی برای شستوشوی خودرو، استحمام، آبیاری باغچهها، لباسشویی و ظرفشویی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد بیشتر از الگوی جهانی آن است. حتی گفته میشود ایران از لحاظ مصرف آب در دنیا رتبه اول را دارد که خب البته این گزاره هم چندان با واقعیت سازگار نیست چون حداقل در این زمینه بعد از برخی کشورهای «خیلی پرمصرف» مثل سوئیس و آمریکا قرار داریم ( که البته این کشورها در سالهای اخیر برنامههای مدون و خوبی برای مدیریت مصرف آب طرح ریزی و اجرایی کرده اند که نتایج خوبی هم داشته) اما سرانه مصرف آب در کشور دانمارک (۱۵۹ لیتر در روز)، سوئد ( ۱۶۴)، پرتغال (۱۹۴)، اسپانیا (۲۰۰)، انگلستان (۱۵۳ لیتر در روز)، اتریش (۱۵۳ لیتر در روز)، ایرلند (۱۴۲ لیتر در روز)، فرانسه (۱۳۹ لیتر در روز)، آلمان (۱۲۹ لیتر در روز)، هلند (۱۲۹ لیتر در روز)، بلژیک (۱۱۲ لیتر در روز)، لهستان (۹۸ لیتر در روز)، فنلاند (۲۱۳) و ایتالیا (۲۱۳) است که همگی نه بحران آبی و نه حتی دغدغه آ ن را دارند، هم منابع آبی بیشتر و هم آب و هوای مناسب تری دارند؛ اما «کم مصرف تر» از ایرانی هستند که رسما دارد به یک «فاجعه آبی» میرسد و برخی کارشناسان میگویند اوضاع آن قدر وخیم است که حتی اگر ۲۰ سال هم مثل سه سال گذشته بارش داشته باشیم باز هم کسری آبخوانها جبران نمیشود چون روز به روز شاهد افزایش جمعیت و در نتیجه افزایش میزان مصرف آب هستیم.
***
اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید در حالی که مردم ایران تصور میکنند آب، ارث آبا و اجدادی شان است و هیچ وقت هم تمام نمیشود و وقع چندانی به راهکارهای مدیریت مصرف آب نمیگذارند، در کشوری مثل بوتسوانا هم برای مدیریت منابع آب برنامه ریزی کرده اند. بحران کم آبی در این کشور به اندازه ای بود که مردم برای برطرف شدن تشنگی از آب تصفیه نشده استفاده میکردند. این موضوع در ادامه باعث گسترش بیماریهایی مثل وبا شد و به همین دلیل بخش زیادی از سرمایه کشور صرف مقابله با این بیماری شد. در برزیل هم بحران کم آبی باعث شد تا پنج میلیون دام در این کشور از بین رفته و به همین دلیل هزینههای اقتصادی بسیاری به دنبال داشت. افزایش قیمت آب تصفیه شده، مهم ترین راهکار کشور برزیل برای مقابله با بحران آب بود که تاثیرات بسیار مطلوبی را در کاهش مصرف آب به دنبال داشت. مدیریت منابع آب در اسپانیا هم نتایج مثبتی داشت. در این کشور حجم آب قابل برداشت به صورت کاملا مشخص به صورت سالانه تعیین شد، در کنار این مسئولین اجرایی، طرحی را برای عدم صدور مجوز برای حفر چاه جدید ارائه کردند. علاوه بر این در کشور اسپانیا طی سالهای زیادی برای افراد پرمصرف جریمههایی در نظر گرفته شد که در صرفه جویی و کاهش مصرف آب تاثیر بسیار مطلوبی داشت. یا در آمریکا در سال 2013 مسئولین وقت در ایالت کالیفرنیا برنامه جامع و بلندمدتی برای مدیریت بحران آب ارائه کردند، به این صورت که در این برنامه شش استراتژی و 30 راهکار وجود داشت. این استراتژیها شامل مواردی مثل کاهش تقاضای آب، افزایش عرضه آب، بهبود کیفیت آب، بهبود سیلاب، نظارت بر منابع آبی و بهبود روشهای انتقال آب بود. هم چنین در کنار این موارد مهم ترین راهکار در زمینه کاهش هدر رفت آب در بخش کشاورزی و در واقع مدیریت منابع آب پنهان است. علاوه بر این در ایالت تگزاس هم مهم ترین استراتژی در زمینه کاهش تقاضای آب برای آبیاری عنوان شد و باز شاید برایتان جالب باشد که بدانید آب مصرفی برای بیش از 30 میلیون نفر در آمریکا از طریق منابع آب زیر زمینی تامین میشود. به همین دلیل در این کشور قوانینی برای برداشت غیر مجاز آبها زیر زمینی وجود دارد. استرالیا هم در طول سالهای 2006 و 2007 به دلیل عدم صرفه جویی در مصرف آب به صورت جدی با بحران کم آبی روبه رو شد و این موضوع به صورت مستقیم تاثیرات بسیار بدی را در اقتصاد این کشور برجای گذاشت. به طوری که اقتصاد این کشور به سمت وارداتی شدن محصولات غذایی پیش رفت، اما نکته مهم این که در ادامه به دلیل وضع سیاستهای مورد نیاز در زمینه مدیریت منابع آب این بحران برطرف شد. مهم ترین اقدام کشور استرالیا برای کنترل مصرف آب وضع قانونی برای کاهش کشت محصولاتی مثل برنج است که آب زیادی را مصرف میکنند. از جالب ترین اقدامات کشور استرالیا برای مقابله با بحران کم آبی استفاده از مخزن برای جمع آوری آب باران در مدارس اعلام شد.
***
ما انگار عادت کرده ایم ملت نوش دارو بعد از مرگ سهراب باشیم. بدتر آنکه همیشه منتظریم بقیه برای مان کاری کنند. اما در زمینه مدیریت مصرف آب؛ تمام ساختارها باید برای مدیریت به میدان بیایند. نمیتوانیم در شرایطی که مصرف کننده آب حوزه صنعت یا کشاورزی است، انتظار داشته باشیم که وزارت نیرو به تنهایی مصرف را مدیریت کند. همه وزارتخانهها باید برای کاهش مصرف برنامه ریزی داشته باشند. مدیریت هزینه بر است. نمیتوانیم به کشاورز بگوییم به ازای تولید یک کیلوگوجه فرنگی مصرف آب خود را به یک لیتر کاهش دهد، اما تسهیلات کم بهره گلخانه ای به کشاورز ندهیم. نمیتوانیم مدام به مردم بگوییم صرفه جویی کنید در حالی که بخش صنعت آب را میبلعد. حکایت رییس جمهور سابق است که در سخنرانی خود مدام میگفت «باید این کار انجام شود»، «باید آن کار انجام شود» و انگار حواسش نبود که مخاطب این بایدها، اول از همه خودش است! این روزها همه از باید و نبایدهای آبی حرف میزنند و باز در بر همان پاشنه میچرخد و هیچ کس هم انگار خیلی به خودش نمیگیرد! الغرض! همیشه وقتی بخواهیم از ساده بودن انجامکاری تعریف کنیم، میگوییم مثل «آب خوردن» آن را انجام دادیم، اما آب شربی که میخوریم، مثل آب خوردن تهیه و تولید نمیشود. هر روز به آسانی چندین بار شیر آب را باز و به هر میزان که میخواهیم آب تصفیه شده را مصرف میکنیم بدون آنکه بدانیم این آب سالم و تصفیه شده از چه چرخههایی گذشته و چه فرآیند و مراحلی را طی کرده است، حتی به راحتی همان آب خوردن درباره کیفیتش هم نظر میدهیم. بدتر اینکه در مصرف سوخت،انرژی و هدررفت مواد غذایی رکورد هستیم اما در بسیاری موارد مثل مصرف شیر، فضای سبز و مطالعه در رتبه ای به مراتب پایین تر از سرانه استانداردهای جهانی قرارداریم. گینسِ اسراف اگر وجود خارجی داشت، میتوانست به نام ایرانیها ثبت شود. از سفرههای رنگارنگی که بعد از پهن شدن، بخش عمده ای از مواد غذایی آن راهی سطلهای زباله میشود تا آب شرب تصفیه شده ای که هدر میرود...
***
در فیلم «صورت زخمی»؛ ال پاچینو دیالوگی دارد که میگوید:« در زندگی حقایقی وجود دارد که میشود فهمید اما نمیشود فهماند.» راست میگوید اما موضوع این است که بحران بی آبی که بیخ گوشمان کمین کرده و بالای سرمان سایه انداخته؛ آن قدر حقیقت روشن و تلخی است که هم باید بفهمیم و هم به همه آنهایی که هنوز نفهمیده اند با چه بحرانی روبه رو هستیم، بفهمانیم که باید بفهمند قضیه جدی است ؛ خیلی جدی.
پریا پارسادوست