پری (نیکی کریمی): «می بخشید استاد، شما الان حدود نیم ساعته که خیام و مولانا رو گذاشتین تو ترازو، اول خیام بدبخت رو حسابی لت و پار می کنین، بعد که اونو کاملا شُستینش و گذاشتینش کنار، یعنی اونقد تحقیر و داغونش کردین که آدم نمی دونه اصن اسم این بابا چرا تو تاریخ ادبیاته! اونوقت می رین سراغ مولانا و اونو هی بزرگش می کنین. ما نمی دونیم چه گناهی کردیم که باید هی وسط این الاکلنگ ادبی دست و پا بزنیم. برای بزرگ کردن یکی، دیگری رو کوچیک و تحقیر کنیم».
***
یک انتخابات نه خیلی مهم و ده ها و صدها حاشیه فراتر از متن انگشت به دهانمان نمی کند؛ اما حداقل موجب افسوس و تاثرمان می شود! این همه تلاش برای تخریب و اتهام زنی و گلایه و از میدان به درکردن رقیب و بحث و حرف و حدیث و گاهی حتی مشاهده بی قانونی، آن هم برای یک انتخابات صنفی کمی عجیب نیست؟
و راستش چرا عجیب باشد؟ وقتی این همه تلاش و تقلای روی پرده و پشت پرده را می بینیم، دیگر تعجب نمی کنیم که در حوزه های اجرایی و در سطوح بالاتر کشور، زمان انتخابات که می شود، این همه بی اخلاقی می بینیم و توهین و تهمت می شنویم و از تبانی های پشت پرده و انتخابات مهندسی شده و پول های کثیف سخن به میان می آید.
اهل توضیح نیستیم؛ نیاز به تبلیغات هم نداریم حداقل نه برای آن دسته از همکاران ( یا به اصطلاح همکارانی) که فکر می کنند برای پیروزی باید مقدمات شکست رقیب (آن هم به هرقیمتی) را فراهم کنند. توضیح و تفسیر نداریم؛ نه برای آن دسته از افرادی که «حسادت» سرتاپای وجودشان را فراگرفته و تصور می کنند با تخریب بقیه، می توانند جایگاهی به دست آورده یا جایگاه خود را مستحکم تر کنند!
و برمی گردم به ابتدای مطلب و دیالوگ درخشان «نیکی کریمی» در فیلم ماندگار «پری». باور کنید برای بالابردن یک نفر، همیشه لازم نیست نفر دیگری را پایین کشید. برای بالارفتن خودمان لازم نیست دیگری یا دیگران را تحقیر و تهدید و تخریب کنیم و متاسفیم که در جامعه مطبوعاتی اصفهان همکاران بر این گزاره که «زیرآب زنی» زیاد است صحه می گذارند و در میان آنها که تاییدکننده هستند، افرادی پیدا می شوند که خودشان هم از همین قماش باشند!
قرار است انتخاباتی در سطح «خانه مطبوعات» (که تا به حال نگارنده و همکاران در مجموعه «زاینده رود» حتی با سابقه کاری چندین ساله هیچ نفع و بهره ای از عضویت در این خانه و تشکل نبرده ایم) برگزار شود. زمان انتخابات به دلایلی که ذکر نشد، به تعویق افتاد. برگزاری انتخابات در تاریخ جدید هم بنا به ابهامات و اعتراضاتی که در زمینه های مختلف از جمله نحوه عضوگیری و تایید صلاحیت های اعضای خانه وجود دارد، در هاله ای از ابهام است اما آن چه در این چندروز از حضور موقت در گروه «خانه مطبوعات» در فضای مجازی مشاهده شد، مایه تاسف است که نقل آن در این مقال نمی گنجد و پیگیری حاشیه ها را به اهل حواشی و دم زدن از دغدغه ها را به بزرگان این کسوت می سپاریم و از نقل و حرف ها درباره «انتخابات مهندسی شده» هم می گذریم (که ان شاء ا... شایعه است).
تاسف وقتی بیشتر می شود که همکار کاندیدای ما در مجموعه «زاینده رود» از اعتراض تحقیرگونه فلان عضو خانه مطبوعات در رابطه با حضور «زاینده رود» در این انتخابات روایت می کند و نقل به مضمون که « زاینده رود اصلا کجا بوده و هست که حالا نامزد انتخابات شده اید؟»
خدمت همکاران یا همکارنماهایی که شاید برخی از آنها حتی توانایی نوشتن چندخط خبر را هم ندارند و به وقت پلوخوری، قبل از همه سر سفره سهم بَری حاضر می شوند، تنها چند جمله عرض می کنیم تنها و تنها به این دلیل که اجازه نمی دهیم کسی یا کسانی «زاینده رود» را به جرم(!) دوری از حواشی و برخی زد و بندها و لابی گری ها و دوری از نوشتن مطالب انتقادی خطاب به ارشاد (شاید به خیال گرفتن برخی امتیازات!) و یا نقدکردن و سپس گرفتن امتیازات از فلان ارگان و سازمان و سپس ساکت شدن(!) به رسانه ای منفعل یا دور از متن متهم کنند یا تصور کنند «زاینده رود جاری نیست» و اتفاقا زاینده رود جاری است و جریان ساز؛ اما نه در رودخانه ای که برخی ها شنا می کنند!
با رصد کلی مطبوعات و حتی یک نگاه به روزنامه های محلی استان خواهید دید که ضمن احترام به تمامی رسانه های محلی، روزنامه «زاینده رود» اگر نگوییم پرمحتواترین، حداقل یکی از بامحتواترین روزنامه هاست که هنوز هم در دوران «کپی پیست کردن مطالب اینترنتی» در رسانه ها و به نام زدن مطالب اینترنتی به نام خبرنگارانشان و تبدیل شدن محض برخی روزنامه ها به «بنگاه درآمدزایی» و «تبلیغاتی» و دورشدن مدیران مسئول و سردبیران از بحث کیفی و روی آوردن به «درآمدزایی» بعضا از راه ندیدن مشکلات و سکوت در برابر اشتباهات و پشت کردن به هرگونه نقد (از ترس ازدست دادن آگهی ها) هنوز و همچنان «کیفیت» را بر «کمیت» و «پول» و «آگهی» ترجیح می دهد و غالب صفحاتش مطالب تولیدی دارد و اصلا یکی از شروط اصلی همکاری با عزیزان خبرنگار در این مجموعه، همین «تولید محتوا» در هر شرایطی است.
«زاینده رود» آرام جاریست. نه حاشیه درست می کند و نه در حاشیه غرق میشود که اگر بنا به سر و صداکردن و دریافت امتیاز به هر قیمت بود، راهش را بلد بود و هست. چشم مان را روی خیلی چیزها بسته ایم و اما در عین حال حواسمان به خیلی چیزها هست. راه خودمان را می رویم؛ راهی که تصور می کنیم «درست» است. به دور از جنجال و حاشیه، با تمرکز بر رسالتی که از ابتدا برای خودمان تعریف کرده ایم و در این سالها روزنامه «زاینده رود» چه بسیار بی مهری ها که ندیده ، حمایت هایی که از این رسانه دریغ شده، بی قانونی هایی و حق خوری هایی که به چشم مان دیده ایم، حرف و حدیث هایی که شنیده ایم و حالا به وقت شرکت «زاینده رود» در یک آوردگاه انتخاباتی صنفی که پیروزی یا شکست در آن برایمان دستاوردی ندارد و تنها قرار است نماینده رسانه ای باشیم که دوستش داریم و از حق آن دفاع کنیم و نامش را یادآور شویم، برخی همکارنماهای دوست(!) «زاینده رودِ» با سابقه 13 ساله را زیر سوال می برند و درد اینجاست که اگر بگویی دوخط بنویس، بلد نیستند!
این قدر دلواپسی خوب نیست. حسادت و ترس و تحقیر و تخریب عاقبت خوبی ندارد. اگر دیندار واقعی نیستیم، ادای آن را هم درنیاوریم . اگر دوست نیستیم، دشمن هم نباشیم. اگر بازاریاب -خبرنگاریم، ژست «فریدزکریا» به خودمان نگیریم و منتقد عالم و آدم نباشیم وقتی چیزی از «خبر» نمی دانیم! و حرف آخر اینکه: این میز و صندلی و پست ها به هیچ کس وفا نکرده ، اینقدر آن را جدی نگیریم!
پ. ن: برای بالابردن حضرت مولانا، جناب خیام را زمین نزنیم!